نوشته شده توسط : حسن خم لاجوردي



به گزارش مشرق، در رقابت های تیراندازی تپانچه 10متر بادی انفرادی و تیمی ژین یونمی که اکنون یک زن باردار هشت ماهه است،توانست دو مدال طلا را کسب کند تا یکی از شگفتی های مسابقات را رقم بزند.


:: برچسب‌ها: كيوان ,
:: بازدید از این مطلب : 775
|
امتیاز مطلب : 112
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : 27 / 8 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسن خم لاجوردي

چطور ابروهای کم پشت و در حال ریزش را تقویت کنیم؟

گاهی بی دلیل و ناگهانی با ریزش ابرو هایمان مواجه می شویم و خوب این مسئله برای دختران و خانمهایی که بخصوص ابرویی طبیعی و مناسب داشته اند نگران کننده خواهد بود و البته فرق نمی کند شاید برای آقایان نیز این اتفاق بیفتد که به همین نسبت جای نگرانی خواهد داشت .

 

اگر شما نیز جزو این دسته هستید که با یک چنین مشکلی روبرو شده اید بهتر است ازاین ماده ی طبیعی و بسیار موثر استفاده کرده و مرتبا آن را بین موهای ابرو و لابه لای آن بزنید و پس از مدتی نتیجه ی آن را ببینید
به این ترتیب عمل کنید که: چند عدد فندق را از پوست جدا کرده و آنها را روی شعله ی مستقیم گاز قرار دهید تا کاملا سیاه شده و بسوزند سپس سوخته های آن را در ظرفی کوچک و مناسب بریزید و خوب له کنید به طوری که مثل سرمه ی چشم پودری و کاملا به شکل آسیاب شده در آید . می توانید برای پودر کردن آنها از هاونهای کوچک سنگی استفاده نمایید و بعد از آن سوخته های فندق را در قوطی یا ظرف کوچک مناسب ریخته و هر شب وقت خواب با وسیله ی باریکی مثل میله های کوچک درون سرمه دانها آنها را لابه لای ابروها زده به طوری که خوب به ریشه ها مالیده شود و روز بعد بشویید و این کار را سه الی چهار هفته مرتب ادامه دهید تا نتیجه بگیرید .

روغنی که از سوختن دانه های فندق بدست می آید و داخل آنها وجود دارد باعث رشد ابروها و در آمدن ابروهای ریخته شده می گردد و رنگ سیاه آن نیز ابروها را به طور طبیعی تیره تر خواهد کرد و باعث استحکام تار ابروها خواهد شد . توجه داشته باشید که ممکن است بعد از شستشو کاملا از روی ابروها پاک نشوند که این بهتر است چرا که علاوه بر شکل دادن و پر رنگ کردن ابروهای کم پشت تاثیر خود را بیشتر خواهد گذاشت و شما می توانید حتی بجای استفاده از مدادهای ابرو که به مرور باعث ریزش ابروها می شوند از این مواد برای پر رنگ کردن و فرم دادن به آنها استفاده نمایید.



:: برچسب‌ها: كيوان ,
:: بازدید از این مطلب : 1361
|
امتیاز مطلب : 132
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تاریخ انتشار : 27 / 8 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسن خم لاجوردي

بهاربیست

این داستان کوتاه درباره یک وبلاگ نویس است که دست سرنوشت
این وبلاگ نویس را با یک دختر زمینی آشنا میکند
پیشنهاد میکنم حتما این داستان را بخوانید
برای خواندن این داستان لطفا به بخش ادامه مطلب مراجعه کنید

اولین نیستیم .... اما بهترینیم ....!!
بهاربیست

آخیش ، همه چیز فعلا تموم شد ، دیگه تنهای تنها شدم ، دیگه وقتی غصه میخورم کسی نیست که ناراحت بشه و غصه بخوره ، چرا همه به من طور دیگه ای نگاه میکنند ، حتی درختهای بلند این خیابان که به خیابان انقلاب ختم میشه ، چرا بهش گفتم اونطرفی بره ! ، میتونست از همینجا هم بیاد ، بگذار عقب رو نگاهی کنم ، هنوز سر جاش ایستاده بود و نگاهم میکرد ، چی بهم گفت ، گفت برو دنبالش ، محمد رضا کجا رفت ، ولش کن ، بگذار بره ، دیگه هیچکس و نمیخوام ، اونم رفت که رفت ، اصلا امشب خونه هم نمیرم ، میرم توی پارک میخوابم ، نه ، اینطوری که نمیشه ، دلم نمیخواد ، دل اونم نمیخواد ، ولی باید اینکارو کنیم ، باید اینطوری نشون بدم ، باید دیگه هیچ امیدی بینمون نباشه ، دو ماه دیگه که دیدمش درستش میکنم ، تا دو ماه دیگه من میمیرم ، نه ، یک ماه دیگه که مسیج ها شروع میشه دوباره زنده میشم ، زندگی تازه ، الان باید چیکار کنم ( همینطور گیج و ویج توی خیابان راه میرفت ، اصلا نفهمید چه وقت از وسط خیابان انقلاب گذشت ، چند بار نزدیک بود اتومبیل ها بهش برخورد کنند ، به یک خیابان خلوت رسید و به دیوار سیمانی کثیفش تکیه داد ، حالش خیلی بد بود ، دنیا دور سرش میچرخید ، مجبور شد بنشینه روی زمین ، تازه نشسته بود که بغضش ترکید و شروع به گریه کردن کرده بود ، هرچه کرد دیگر نتوانست جلوی خودش را بگیرد، در همین هنگام تلفنش زنگ زد )

این محمد رضا هم دست بردار نیست ، میخوای بری برو دیگه کسی کاری باهات نداره، حنما شبنم بهش زنگ زده گفته ، فقط اون میدونه حال من الان چطوریه ، بله محمد جان ، چیکار داری ؟ (( میخوام ببینمت کجایی )) نمیدونم ، ( سعی داشت گریه و ناراحتی رو پنهان کنه ) (( بگو کجایی )) میام سر همون چهار راه انقلاب که توی ایستگاه نشسته بودیم ، قدم برداشتن برام خیلی سخته ، حالا چطوری برم ، میرم ، شبنم هم ازم خواست ، ولی انگار از دست دادن همه چیز و همه کس الان دیگه برام فرقی نمیکنه ، سر چهارراه دیدمش ، براش دست تکون دادم ، اومد این طرف خیابان ، (( بریم خونه )) با خنده گفتم من خودم میرم بابا چیزیم نیست که ، دلم نمیخواست از عمق دلم با خبر باشه ، ( با اصرار سوار تاکسی شدیم ، از این تاکسی های ون بزرگ سبز ، عقب عقب سمت چپ نشستم و محمد کنارم ، نمیدونم چرا دلم نمیخواست دوست شبنم رو دیگه ببینم ، چون واقعا دیگه توان حرف زدن نداشتم ، میدونستم اگر ببینمش دوباره باید حرف بزنم ، احتمالا با این ضربان قلب و افتادن فشار بیهوش میشدم و شاید هم میمردم ، چهار راه اول چراغ قرمز بود و چند دقیقه ای منتظر شدیم ، توی چهار راه بعد دوباره دیدمش ، شبنم منتظر تاکسی بود که سوار بشه ، تاکسی که ما در اون بودیم جا نداشت، اشک توی چشمام جمع شد ) خدا کنه من رو اینطوری نبینه وگرنه امروز دیگه تنهام نمیذاره و این موضوع به بعد موکول میشه ، خدارو شکر مثل اینکه ندید ، ( بعد از چند دقیقه که گذشت به محمدرضا رو کرد و گفت ) من که حالم خوبه میخوای من تا خونه تورو برسونم ، ( با سردی جواب داد و هیچکدوم دیگه حرفی نزدند تا میدان فردوسی ، ناگهان محمد رضا گفت ) ((اینجا پیاده بشیم من توی این موبایل فروشی کار دارم )) تا خواستم جواب بدم دیدم شبنم از همون مغازه بیرون اومد ، دلم میخواست محمدرضا رو بزنم ، خیلی خودم رو کنترل کردم و هیچی نگفتم ، هم  خوشحال بودم که یک بار دیگه دیدمش ، هم ناراحت از اینکه دوست من درک نمیکنه که باید فعلا ما دو نفر از هم جدا بشیم ، چراغ قرمز بود و خوشبختانه میتونستم کمی دیگه نگاهش کنم ، اون هم حال خوبی نداره ، دیدم تلفنش رو برداشت و گذاشت روی گوشش ، حتما داره به دوستش زنگ میزنه ، خدا کنه دوستش زود برسه که شبنم زیاد اینجا منتظر نشه ، اون هم از انتظار مثل من تنفر داره ، مخصوصا توی این شلوغی ، ( از میدان که گذشتیم در طرف دیگه محمدرضا اصرار داشت که از تاکسی پیاده بشیم ، هرچی بهش اصرار کردم قبول نکرد و پیاده شد ، منم سر جای خودم نشستم ، توی اون لحظه که داشت کرایه من و خودش رو حساب میکرد فکر های بدی از ذهنم درباره محمد گذشت ، همینطور که نگاهش میکردم گفتم ) چقدر این دوستم احمقانه داره فکر میکنه ، فکر میکنه کارش درسته و میخواد به من لطف کنه ولی حالیش نیست که این جدایی خیلی برای زندگی دو نفر ارزشمنده ،) ناگهان درب کشویی ماشین رو با تمام وجود بست و ماشین تکان عجیبی خورد ، همه مسافر های ماشین برگشتند و با نگاهی توهین آمیز محمدرضا رو تعقیب کردند ، تاکسی حرکت کرد ، تصمیم گرفتم دیگه موبایلم رو هم خاموش کنم ، دلم نمیخواست دیگه با محمد هم حرف بزنم ، دوباره اشک از چشمانم ریخت ، داشتم تلفنم رو خاموش میکردم که زنگ زد ، خودش بود ، شبنم، نمیتونم باهاش حرف بزنم ، خوب منو میشناسه ، اگر حتی یک کلمه حرف بزنم امشب من رو تنها نمیگذاره ، دکمه قرمز رو زدم و تلفن رو خاموش کردم ، از تاکسی که پیاده شدم بین فکر های پراکنده و شلوغ گفتم نکنه شبنم کاری داشته ، نکنه دوستش نیومده باشه ، نکنه حالش بد شده باشه ، تلفنم رو روشن کردم به این امید که اگر زنگ زد فورا جواب بدم ، سعی میکنم مانع ناراحتیم بشم و محکم حرف بزنم ، تلفن زنگ زد ، محمدرضا بود ، اصلا دلم نمیخواست دیگه جواب بدم ، ولی زشت بود ، بعد از ده سال که با هم بودیم درست نبود جواب ندم ، گوشی رو برداشتم ، باز هم میخواست بدون من کجام ، دیگه بهش نگفتم ، جواب سر بالا دادم و بدون اینکه گوشی رو قطع کنم از روی گوشم برداشتم و توی جیبم گذاشتم ، چند دقیقه که گذشت تلفن قطع شده بود ، فهمیدم از امروز احتمالا دیگه دوستی بنام محمدرضا نخواهم داشت ، اما توی اون شرایط اصلا برام مهم نبود حتی دوستی که ده سال باهام بوده از دست بدم ، آدم وقتی چیزی با ارزش رو هرچند برای یک ماه از دست میده دیگه براش فرقی نمیکنه خونه و زندگی و همه چیزش هم از دست بره ، گویی در یک برهه زمانی عادت میکنه به از دست دادن و بدبختی، به هر حال محمدرضا هم تموم شد، میدونم دیگه بهم زنگ نمیزنه ، منم با غروری که دارم دیگه هیچوقت این کار رو نمیکنم ، پیاده از میدان امام حسین تا چهار راه شهدا رفتم ، نفهمیدم چطوری گذشت ، ولی چشمانم همش به دنبال اون میگشت ، که شاید بار دیگه ببینمش ، توی اتوبوس و تاکسی و خیابان و شلوغی ، هرکجا که جنبنده ای تکان میخورد نگاه میکردم ، با چشمانی قرمز و افکاری پریشان ، اما نبود ، به چهار راه که رسیدم تصمیم گرفتم به پارک شکوفه برم ، توی اون پارک ساعت های زیادی گذرانده بودیم ، ولی نه ، اونجا نمیتونم پیداش کنم ، چون اونجا پر از پسر های بیکار بود ، اونجا نمیره ، منم که حوصله خونه رفتن ندارم ، تصمیم گرفتم پیاده تا پارک سهند برم ، ساعت رو نگاه کردم ، از شش بعد از ظهر گذشته بود و آفتاب هم در حال غروب ، برگشتم به چهارراه شهدا و با اتوبوس به خانه رفتم ، در خانه سعی کردم خودم رو با کامپیوتر سرگرم کنم ، ولی حتی درون مانیتور هم چهره اش را میدیدم ، از هر جای این خانه خاطره دارم ، روی مبل و صندلی دنبالش میگردم ، ولی نیست ، هوا تقریبا تاریک شده بود ، شام رو در کنار خانواده با بی میلی خوردم و به همه شب بخیر گفتم ، همین موقع بود که دوباره بغض کردم ، به محض اینکه روی تختم دراز کشیدم شروع به اشک ریختن کردم ... _ خدایا چیکار کنم ، من توان این دوری رو ندارم ، فقط تو میدونی دلیل این کار من رو ، الان داره چیکار میکنه ، من روم نمیشه بهش مسیج بزنم ، چون خودم اینکار رو کردم ، خدایا حالم اصلا خوب نیست دارم دق میکنم ، امیدوارم اون یک مسیج بهم بزنه و در جواب بهش بگم قربونش میرم و میمیرم براش ، بدونه که برای من خیلی سخته و دارم از غصه میمیرم ، بدونه که دلم نمیخواد اینجوری باشیم ولی مجبورم ، ( نمیدونست چطور باید جلوی اشک ریختنشو بگیره ، هر چند دقیقه یک بار به موبایلش نگاه میکرد و بعد سرش رو درون بالش فرو میبرد و هق هق گریه میکرد ، نمیخواست صدای گریه کردنش رو کسی بشنوه و جلب توجه کنه ، چند ساعتی اشک ریخت و وقتی مطمئن شد همه خوابیدن از تخت بیرون اومد و جلوی پنجره ای که رو به خیابان بود ایستاد و به آسمان نگاه کرد ، با خدا اینچونین سخن میگفت ) خدایا کار من درست بود مگه نه ؟  خدایا میدونی که من دوستش دارم و جز اون هیچکس توی زندگیم نیست ، خدایا کمکش کن ، من کمک نمیخوام ، هر اتقاقی برام بیفته مهم نیست ، دلم میخواد خوشبخت بشه ، خدایا کاری کن که درسش و خوب بخونه ، عروسی کنه ، شوهر خوب قسمتش کن ، بچه های خوب ، خدایا کاری کن که توی زندگیش چیزی کم نداشته باشه ، خدا جون حاضرم جون منو بگیری ولی اون بتونه این دوری رو تحمل کنه ، اصلا خودم رو میکشم ، آره ، اگر بدونه من مردم شاید راحت تر دوریمو قبول کنه ، ولی نه ، اینطوری نه ، اگر بفهمه خودم رو کشتم حتما خودش رو میکشه ، نمیخوام اینطوری بشه ، من خوشبختیشو میخوام ، خدایا کمکش کن ، یه زندگی خوب بهش بده ( ساعت تقریبا از دو گذشته بود که به تخت خواب بازگشت ، آدمها متفاوت هستند ، خیلی از آدم ها در اوج ناراحتی آهنگ گوش میدن ، بعضی از آدم ها میخوابن ، بعضی به آسمان نگاه میکنند ، بعضی کتاب میخوانند ، بعضی میوه میخورند ، ولی امیر علی قصه ما در اوج ناراحتی دوست داشت بنویسه ، نه با قلم و کاغذ بلکه با کیبورد و کامپیوتر ، ولی امیرعلی در اون ساعت شب نمیتونست صدای شیرین کیبورد رو در بیاره ، چون باعث بیدار شدن خانواده میشد ، پس کمی با گوشی همراه نوشت ، اولش خواست برای شبنم مسیج بفرسته ، ولی وقتی صفحه مسیج باز شد و آماده نوشتن شد ، فقط قطرات اشک بود که از چشمانش جاری شد ، پس صفحه مسیج رو بست و صفحه نت یا نوشته را باز کرد ، و شروع به نوشتن کرد )

خوب بهتره از اول بنویسم ، راستی اولش چطوری شروع شد ، چطوری شروع کنم ، نوشتنم بد نیست وقتی شروع کنم کلمه ها و جمله ها خودشون سر جایی که باید ، قرار میگیرند ،

اولش همه چیز از یک وبلاگ شروع شد ، من تازه وبلاگ نویس شده بودم ، یک سال بود که وبلاگ داشتم و دختر خانمی به طور کاملا اتفاقی از موتور جستجوی گوگل وارد وبلاگ عاشقانه من شد ، نوشته های من اکثرش مال من نبودن و از جاهای مختلف کپی کرده بودم ، کنجکاوی دختر خانم باعث شد که آی دی من رو در یاهو مسنجر اد کنه که بعدا باهام حرف بزنه ، منم بعد از یک سال کاملا برام عادی بود ، چون بیش از چهارصد نفر این کار رو کرده بودند و با بیشتر اون نفرات حداقل یک بار حرف زده بودم، بعد از چند بار که برام پیغام گذاشته بود باهم حرف زدیم ، از همون جمله های اول احساس کردم با همه فرق داره ، جمله ها و کلماتش به دلم مینشست ، پس اولش همه چیز با یک احساس شروع شد ، احساس متفاوت بودن ، بعد از روز اول چند بار دیگه باهم چت کردیم ، به صحبت ها و حرفاش علاقه مند شدم و باهم قرار میگذاشتیم که سر ساعتی هردو یاهومسنجر رو باز کنیم ، اکثر اوغات ساعت پنج بعد از ظهر قرار میگذاشتیم ، احساس کردم دوست دارم باهاش حرف بزنم ، ولی یک روز دیر کرد، وقتی اومد سلام کرد ، با ناراحتی جوابش رو دادم و خیلی زود دلیلش رو فهمید و معذرت خواهی کرد ، برای اینکه دیگه این موضوع تکرار نشه ازش شماره خواستم ، نه برای گفت گو ، بلکه چون بتونم بیشتر و راحت تر باهاش قرار بگذارم ، ولی بهم نداد ، توی دلم کلی بهش ناسزا گفتم ، دختره بیشعور اصلا نمیفهمه کوچیکتر هستش و من غرور دارم ، فکر نکرده میگه نمیدم ، اصلا دیگه هیچوقت ازش شماره نمیخوام ، ولی بعد از چند وقت بدون اینکه فکر کنم باز ازش شماره خواستم ، اینبار برای گفت و گو ، اصرار داشتم که با هم حرف بزنیم ، قبل از کنکور بود و من از ساعت ده صبح تا یک معلم خصوصی داشتم ، قرار بود ساعت یک و نیم بهش زنگ بزنم که شبنم ساعت یازده زنگ زد ، خودش و معرفی کرد ، چه صدای دلنشینی داشت ، وقتی فهمید کلاس خصوصی دارم تلفن و قطع کرد، استادم که متوجه حال من شد زیاد درس نداد و کلاس به گفت و گو گذشت ، ساعت یک و نیم باهاش تماس گرفتم ، روز های اول نه علاقه ای بود و نه دوست داشتن زیاد ، فقط نیاز به جنس مکمل باعث میشد که باهم حرف بزنیم و جز حرف زدن و شنیدن صداش چیزی نمیخواستم ، مدت زیادی به همین شکل گذشت و قرار گذاشتیم همو ببینیم ( اون شب تا همینجا تونست بنویسه و مجددا اشک ریخت و گریه امانش نداد ، همینطور درحال اشک ریختن به خواب رفت ، صبح که از خواب بیدار شد ناخواسته تلفنش رو به قصد صبح بخیر گفتن به شبنم برداشت و شروع به تایپ کرد ، وقتی اومد مسیج رو بفرسته متوجه تغییر اسم در دفترچه تلفن شد و تازه اوضاع جدید جایگزین قبل شد ، پس مسیج نوشته شده رو حذف کرد و به آشپز خانه رفت و صبحانه خورد و بعد روی صندلی کامپیوتر نشست و تصمیم گرفت همه چیز رو دوباره بنویسه ، نوشتن بهش آرامش میداد ، احساس میکرد سرنوشت خودش مثل یک کتاب و یا داستان نوشته میشه ، فکر میکرد اگر همیشه عقب تر رو بنویسه فقط خاطره است ولی اگر آینده رو بنویسه حتما اتفاق می افته ، بعد از یک سال که نوشتن رو کنار گذاشته بود و شبنم اونقدر تنهایی اش رو پر کرده بود و براش خوب بود که هیچ نیازی رو در اطرافش حس نمیکرد ، نیاز به کار کردن ، نیاز به درس خوندن ، شبنم برای اون اونقدر بزرگ بود که امیرعلی هیچ چیزی دیگه از دنیا نمیخواست ، شاید همین موضوع باعث شد که این دو نفر موقتا از هم جدا شدند ، اولین کلمه ها و جمله ها را تایپ میکرد که تصمیم گرفت قصه واقعی خودش رو با اسم های شخصیت های عروسکی مثل شبنم و امیرعلی که برای هردو آنها آشنا بود بنویسد ، تصمیم گرفت داستان خود را در جاهایی بنویسد که ممکن بود شبنم قصه آن را بخواند و به حال روز امیرعلی پی ببرد ، ولی امیرعلی هیچوقت ، یا هنوز از حال شبنم با خبر نبود و مجبور بود تا آخر ماه صبر کند و آخر اردیبهشت ماه منتظر مسیجی از طرف اون باشه )

مکانی که برای دیدار اول انتخاب کردم پارک هنرمندان در نزدیکی مترو طالقانی بود، پارک خلوت و دلنشینی است ، ولی شبنم به اشتباه تصور کرده که منظور من پارک طالقانی نزدیک مترو میرداماد بوده ، خودم رو به بدترین شکل ظاهری در آوردم و خودم رو راس ساعت سه به پارک هنرمندان رساندم و شبنم در پارک طالقانی منتظر بود که همدیگه یکدیگر رو ببینیم ، وقتی تلفنی متوجه این موضوع شدیم خیلی خندیدیم ، من با مترو  بعد از پانزده دقیقه به پارک مورد نظر رسیدم ، وقتی برای اولین بار دیدمش زیاد ازش خوشم نیومد ، ولی دنبال خوش اومدن و این چیزا نبودم ، فقط میخواستم باهاش حرف بزنم و کنارش باشم ، روز اول صحبت از ایران کشورهای مختلف شد ، صحبت از زندگی و چیزهای دیگه ، ماه رمضان بود ، تقریبا نزدیک اذان هم شده بودیم ، هوا هم در اون پارک سرسبز سرد شده بود ، از هم خداحافظی کردیم و من به خانه اومدم ،

بار ها و بارها همدیگر رو دیدیم و هربار بیشتر از باهم بودن لذت میبردم و از شنیدن حرفها و جمله هاش احساس رضایت میکردم ، هر روز و ساعت لحظه شماری میکردم که ببینمش ، یک سال گذشت و ما کاملا به هم دلبستگی پیدا کرده بودیم ، توی جمله ها و حرف هامون بوی ازدواج و باهم بودن پیچیده بود ، ناخواسته داشتم به این موضوع نزدیک میشدم ، هرشب وقتی خوب فکر میکردم میدیدم فعلا با وجود شبنم من نیاز به هیچ چیزی ندارم و اگر همینطور بگذره هیچوقت نمیتونم باهاش ازدواج کنم ، اصلا نه با این نه با کسی دیگه ، باید از هم جدا بشیم ، وگرنه هم زندگی من خراب میشه و هم زندگی این دختر معصوم ، هر روز تصمیم داشتم بهش بگم ، تا اینکه روزی به بهش گفتم که هیچوقت به هم نمیرسیم ، ولی وقتی گریه هاش رو میدیدم دنیا رو سرم خراب میشد ، اصلا نمیتونستم ببینم باعث رنجشش شدم ، چندین بار این موضوع تکرار شد و هربار بدتر از بار قبل، تا اینکه روز آخر فرا رسید ، سعی کردم اون روز براش همه کار کنم ، یک روز کامل براش فراهم کردم ، با وجود غم و غصه ای که توی دلم بود سعی کردم هیچی نفهمه ، بعد از اینکه به ساعت خداحافظی نزدیک میشدیم ازش خواستم برای همیشه ازم جدا بشه ، کاملا جدی بودم ، وقتی احساس میکردم چشمانم درحال خیس شدنه لبخندی مرموز روی لبهایم مینشاندم که نظرش به چشمان غم آلودم جلب نشه ، هرچی خواست ازم بپرسه دلیل کارم چیه بهانه آوردم ، نمیتونستم بهش بگم تو زیادی خوبی ، من با وجود تو به هیچ جا نمیرسم ، من با وجود تو به هیچ کس و هیچ چیز نیازی ندارم ، پس به هرچه که به ذهنم میرسید و در کتاب های مختلف خوانده بودم چنگ زدم ، گفتم وقتی دو نفر نمیتوانند با هم زندگی کنند باید از هم جدا بشن ، من هیچی ندارم و در آینده نمیتونم زندگی مشترکی رو اداره کنم ، هرچه میگفت خوب کار میکنی قبول نکردم ، گفتم اصلا من تورو برای همسر انتخاب نمیکنم ، یا اصلا کلا ازدواج نمیکنم ، مثال های گوناگونی زدم مثل ژله و آدامس، گفتم وقتی دو تا آدمس جویده شده رو بهم بچسبانیم بعد از چند دقیقه به سختی جدا میشه ولی اگر دیر بجنبیم خشک میشه و هیچوقت جدا نمیشه ، باید تا دیر نشده از هم جدا بشیم و به این جدایی عادت کنیم ، توی دلم خدا خدا میکردم که بهم نگه اگر همون دو تا آدامس تا دیر نشده با هم خوب مخلوط بشن یک رنگ میشن و دیگه برای همیشه جدا نشدنی هستند ، هر چند دقیقه یک بار قلبم درد میگرفت و از شدت درد دستم رو روی اون میفشردم ، میدونستم بعد از این درد سر درد و سرگیجه شاید هم بیهوشی و خوابالودگی همراهش هست ، سعی داشتم محکم باشم که اینبار بتونم این رابطه شیرین رو برای مدتی از هم پاره کنم ، چون واقعا ما دو نفر برای زندگی مشترک ساخته نشده بودیم ، میدونستم نمیتونیم زیاد باهم بمونیم و از هم خسته میشیم ، بارها بهم ثابت شد که وقتی زیاد همدیگر رو میبینیم خواسته هامون زیاد میشه و وقتی به خواسته هامون نمیرسیدیم با دلخوری از هم دور میشدیم تا وقتی که دوباره خواسته هامون کم بشه و دلمون برای هم تنگ بشه، دلیل های زیادی داشتم که هیچوقت حاضر به گفتن و حتی نوشتنش نیستم، ولی مطمئن بودم فقط میتونیم دوستان خوبی بمونیم ، شاید هم اشتباه باشه ولی حداقل فعلا درسته ، هرچه کردم شبنم قبول نمیکرد که از هم جدا بشیم ، من خودم هم نمیخواستم و میدونستم بعد از جدایی چه بلایی سرم میاد ولی رابطه ما دو نفر خیلی صمیمی شده بود ، طوری که اگر یک روز از هم بیخبر میموندیم چنان به هم میپیچیدیم که گویی گم کرده ای بزرگ داریم و به دنبالش میگردیم ، به هر حال سعی کردم با بی محبتی و بی مهری باهاش برخورد کنم که قبول کنه از هم جدا بشیم ، هدف من جدایی دائمی بود ، فردای اون روز باهم حرف زدیم ، قرار شد یک بار دیگه همدیگه رو ببینیم ، من که نمیتونستم گریه های شبنم رو ببینم قبول نکردم ، میدونستم اگر ببینمش نظرم رو عوض میکنه ، خیلی اصرار کرد و من فقط خواستم محمد رضا هم توی این ملاقات باشه ، حدس زدم با وجود اون دیگه گریه و حتی صحبت از جدایی نباشه ، قرارمون ساعت دو و نیم بعد از ظهر در میدان فردوسی کنار بانک پاسارگاد بود ، ساعت یک و نیم بود که مادرم ، برادرم رو از مدرسه آورد خونه ، داداشم توی مدرسه حالش بد شده بود و به بیمارستان منتقل شده بود و سرم بهش زده بودن ، باید براش ماهیچه گوسفند و لیموشیرین و پرتغال تهیه میکردم ، به همین خاطر تازه ساعت دو و ربع از خانه راه افتادم ، محمدرضا راس ساعت دو نیم سر قرار بود و شبنم بعد از پنج دقیقه تاخیر رسیده بود ، خلاصه نزدیک ساعت سه در صندلی های مترو ملاقاتشون کردم ، شبنم از همیشه خوشگل تر بنظر میرسید ، قرار بود اون روز هیچ حرفی از جدایی و این چیزا نباشه و فقط یک روز معمولی مثل بقیه روزهای قبل داشته باشیم ، به سمت کریم خان و ولیعصر حرکت کردیم و توی یکی از خیابان ها که به انقلاب ختم میشد سر صحبت باز شد ، خسته بودیم و در ایستگاه اتوبوسی که بیشتر اتوبوس های خیابان معلم از آنجا مگذشت نشستیم ، محمدرضا خیلی دوست داشت این جدایی صورت نگیره و همش حرف میزد ، منم با دلایل گوناگون هر دو نفر رو قانع میکردم که جدایی تنها راه و بهترین راهه ، بعد از یک ساعت گفت و گو قرار شد یک ماه کاملا از هم بیخبر باشیم و ماه دوم هم فقط رابطه نوشتاری داشته باشیم ، من هم از خدا خواسته قبول کردم ، چون میدانستم دوری شبنم میتونه من رو نابود کنه ، ولی وانمود کردم که من اینطور نمیخوام و میخوام که این رابطه کاملا قطع بشه، احساس کردم این تصمیم خیلی مفید و خوبه و بعد از دو ماه میتونیم رابطه جدیدی باهم داشته باشیم ، دیگه طاقت حرف زدن نداشتم ، ضربان قلبم دوباره تند شده بود و دستانم سرد سرد ، قلبم بدجوری درد گرفته بود و سرگیجه داشتم ، در همین زمان تلفن شبنم زنگ زد ، دوستش بود که میخواست ببینتش ، من که دیگه حوصله حرف زدن نداشتم گفتم که من نمیخوام دوستت بیاد و ببینمش و اگر اون بیاد من میرم ، محمدرضا و شبنم اصرار داشتن که باهم به محل قرار بریم ولی من توان راه رفتن هم نداشتم و میخواستم تنها باشم ، محمد که از رفتار من خسته شد و رفت و شبنم هم که اوضاع رو دید ازم خواست که به دنبال محمد رضا به سمت خیابان انقلاب برم ، ولی برای من دیگه هیچی مهم نبود ، وقتی دیدم براش اینقدر مهمه که من به کدوم طرف حرکت کنم قبول کردم ، بهش گفتم تو هم از خیابان کناری برو و با تاکسی به خیابان انقلاب برو و بعد با یک تاکسی دیگه به میدان فردوسی برو و دوستت رو ببین و با اون برو خونه ، من هم بر خلاف میل باطنی ازش خدحافظی سردی کردم و براه افتادم ، با خودم گفتم:

آخیش ، همه چیز فعلا تموم شد ، دیگه تنهای تنها شدم ، دیگه وقتی غصه میخورم کسی نیست که ناراحت بشه و غصه بخوره ، چرا همه به من طور دیگه ای نگاه میکنند ، حتی درختهای بلند این خیابان که به خیابان انقلاب ختم میشه ، چرا بهش گفتم اونطرفی بره ! ، میتونست از همینجا هم بیاد ، بگذار عقب رو نگاهی کنم ، هنوز سر جاش ایستاده بود و نگاهم میکرد ، چی بهم گفت ، گفت برو دنبالش ، محمد رضا کجا رفت ، ولش کن ، بگذار بره ، دیگه هیچکس و نمیخوام ، اونم رفت که رفت ، اصلا امشب خونه هم نمیرم ، میرم توی پارک میخوابم ، نه ، اینطوری که نمیشه ، دلم نمیخواد ، دل اونم نمیخواد ، ولی باید اینکارو کنیم ، باید اینطوری نشون بدم ، باید دیگه هیچ امیدی بینمون نباشه ، دو ماه دیگه که دیدمش درستش میکنم ، تا دو ماه دیگه من میمیرم ، نه ، یک ماه دیگه که مسیج ها شروع میشه دوباره زنده میشم ، زندگی تازه ، الان باید چیکار کنم

 *احتمالا ، اگر این دو نفر همدیگر را دیگر نبینند ، حتما این داستان ادامه دارد*

امیدوارم این داستان دیگر ادامه ای نداشته باشد و همه چیز به خوبی و خوشی پیش رود

لطفا نظر خود را درباره این داستان من در قسمت نظرات بنویسید



:: برچسب‌ها: كيوان ,
:: بازدید از این مطلب : 871
|
امتیاز مطلب : 131
|
تعداد امتیازدهندگان : 35
|
مجموع امتیاز : 35
تاریخ انتشار : 23 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسن خم لاجوردي


ناخن‌های انگشتان پای ما می‌توانند همانند شاخص‌هایی از سلامت ما در اختیارمان باشند.
 انجمن آمریکایی طب پا در این باره اظهار داشته است که ناخن‌های انگشتان پا می‌توانند نشان‌دهنده آغاز یک بیماری باشند. برای مثال ناخن‌های نازک می‌توانند نشان‌دهنده بیماری پوستی پسور یاسیسل باشد. همچنین ناخن‌هایی که به جای بیرون به طرف داخل انحنا پیدا می‌کنند می‌تواند نشان دهنده این امر باشد که فرد مبتلا به بیماری کم خونی است.
 بهترین روش برای مراقبت از ناخن‌های پا مرتب کردن آن‌ها به طور منظم و پاکیزه و تمیز نگهداشتن آنها است. ناخن‌های پا را با آب و صابون شستشو داده و به خوبی با یک حوله آن‌ها را خشک کنید. هر چند وقت یک بار ناخن‌ها را معاینه کنید و مطمئن شوید که هیچ کدام از ناخن‌ها از نوک انگشت پیش‌تر نرود و یا حالت‌هایی که در بالا ذکر شده نداشته باشد.
 همچنین برای حفظ بهداشت و زیبایی پا مطمئن باشید که ابزار مورد استفاده‌تان آلوده نبوده و بهتر است از وسیله شخصی برای مرتب کردن ناخن‌ها استفاده کنید.



:: برچسب‌ها: كيوان ,
:: بازدید از این مطلب : 1343
|
امتیاز مطلب : 124
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
تاریخ انتشار : 19 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسن خم لاجوردي

بر اساس آمار رسمی سازمان ثبت احوال کشور، در سه ماهه‌ اول سال ۸۶، در ۹۱/۱۱ درصد از ازدواج‌های ثبت شده، اختلاف سنی بین زوجه و زوج صفر بوده که این رقم در سه ماهه سال ۸۷ به ۲۹/۱۲ درصد افزایش یافته است که نرخ طلاق در این گروه که اختلاف سنی زوج و زوجه صفر است، در سه ماهه اول سال ۸۶، ۱۱/۱۰ درصد بود که این رقم در سه ماهه سال جاری به ۲۹/۱۲ درصد افزایش یافته است…

 

 

به گزارش خبرنگار «اجتماعی» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، براساس گزارش رسمی منتشر شده از سوی سازمان ثبت احوال کل کشور، همچنین تعداد ازدواج‌های ثبت شده در سه ماهه سال ۸۶ که زوجه یک سال از زوج بزرگ‌تر بوده، ۵۷/۳ درصد است که این رقم در سه ماهه سال جاری به ۶۸/۳ درصد رسیده، همچنین میزان طلاق ثبت شده همین گروه در سه ماهه اول سال ۸۶، ۲۲/۳ درصد بوده است که در سه ماهه اول سال جاری به ۶۸/۳ درصد رسیده است.

همچنین در ۰۸/۲ درصد از ازدواج‌های ثبت شده در سه ماهه اول سال ۸۶، سن زوجه دو سال بیشتر از زوج بوده که این رقم در سه ماهه سال جاری به ۱۷/۲ درصد رسیده است و این در حالیست که درصد طلاق همین گروه سنی در سه ماهه اول امسال نسبت به سال گذشته ۱۷صدم درصد افزایش داشته است.

به گزارش ایسنا، تعداد ازدواج‌ها و طلاق‌هایی که در آن‌ها سن زوجه سه، چهار و پنج سال و یا بیشتر از زوج بوده است و ‌در سه ماهه اول سال ۸۷ به ثبت رسیده، نسبت به سه ماهه اول سال ۸۶، اندکی کاهش داشته است.

نکته قابل ملاحظه دیگر در این گزارش این است که میزان ازدواج‌هایی که در سه ماهه اول سال ۸۶ ثبت شده‌اند و در آن، سن زوج یک سال بزرگ‌تر از زوجه بوده است، ۲۵/۸ درصد است که این میزان در مدت مشابه سال۸۷ به ۴۰/۸ درصد رسیده است. از سوی دیگر، میزان طلاق همین گروه در سه ماهه اول سال۸۶ ،۰۲/۷ درصد بوده که در سه ماهه سال جاری به ۴۰/۸ درصد رسیده است.

همچنین آمار طلاق زوج‌هایی که دو سال بیشتر از زوجه خود سن دارند، در سه ماهه اول سال ۸۶ ، ۶۳/۷ درصد بوده که این رقم در سه ماهه اول سال ۸۷ به ۳۳/۹ درصد افزایش یافته است.

در چند سال اخیر، روند همسریابی و ازدواج جوانان تغییرات قابل توجهی داشته است که بالاتر بودن سن زوجه نسبت به زوج در ازدواج یکی از این موارد است، به طوری که در حال حاضر تعداد ازدواج‌هایی که سن زوجه، ۱۰ سال تا ۲۰ سال بیشتر از زوج است، در سه ماهه اول سال ۸۶، ۱۰۵۹ فقره بوده که این رقم در مدت مشابه امسال به ۱۰۴۳ فقره رسیده است.

همچنین در سه ماهه اول سال گذشته۱۳۲ مورد ازدواج در کشور ثبت شد که سن زوجه بیش از ۲۰ سال بیشتر از زوج بوده که این نوع ازدواج در مدت مشابه امسال به ۲۰۸ فقره معادل ۵۷/۵۷ درصد افزایش یافته است که البته افزایش تعداد ازدواج‌هایی که سن زوج ۲۰ سال بیشتر از زوجه هست نیز در حال افزایش است، به طوری که در بهار سال گذشته ۲۹۴۳ فقره ازدواج از این دست در کشور ثبت شده که این رقم در سه ‌ماهه اول امسال به ۳۰۱۹ فقره رسیده است.

به گزارش ایسنا، البته بر اساس آمار منتشر شده از سوی سازمان ثبت احوال، آمار طلاق ازدواج‌هایی که سن زوج یا زوجه بیش از ۲۰ سال بیشتر از همسر خود است، نیز افزایش یافته است، ‌به طوری که تعداد وقوع طلاق در ازدواج‌هایی که سن مردان ۲۰ سال بیشتر از همسرانشان بوده در سه ماهه اول سال ۸۶ ، ۵۵۳ مورد بوده که این رقم در سال جاری به ۵۸۸ مورد رسیده است.

همچنین تعداد طلاق در زنانی که ۲۰ سال از همسران خود بزرگترند، در سه ماهه اول امسال ۴۷ فقره بوده، در حالی که این رقم در مدت مشابه سال گذشته ۳۵ مورد ثبت شده است.



:: برچسب‌ها: كيوان ,
:: بازدید از این مطلب : 1262
|
امتیاز مطلب : 126
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : 19 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسن خم لاجوردي

آرزوی همه خانم ها این است که در شلوار جینشان خوب و جذاب به نظر برسند. برای کمک به تحقق این آرزو، در این مقاله چند حرکت ساده به شما معرفی می کنیم که کمکتان می کند چربی های باسن و ران هایتان را آب و آنها را سفت کنید. این حرکات را سه مرتبه در هفته انجام داده و هر روز حرکات کششی را انجام دهید تا انعطاف پذیری بدنتان بالا رود. در ۶ هفته خواهید دید که این ناحیه از بدنتان همانی می شود که می خواستید و از پوشیدن شلوار جین لذت می برید. برای اینکه سریعتر نتیجه بگیرید، برای چربی سوزی ۵ مرتبه در هفته، به پیاده روی تند ۳۰ دقیقه ای بروید. پله نوردی و کوه نوردی حتی از پیاده روی هم برای این منظور بهتر است.
حرکت اول: کمان با پا
الف: به سمت چپ خود خوابیده و روی آرنج چپ تکیه بزنید. پای چپتان را روی زمین نگه دارید و پای راستتان را درمقابل، به صورتیکه پنجه پا زمین را لمس کند.
ب) عضلات شکم را سفت کرده و بالاتنه و پای چپتان کاملاً ثابت باشند، پای راست را به شکل کمان در بالای بدنتان بالا ببرید. پا را چرخانده و پشت سرتان پایین بیاورید به صورتیکه پایتان به موازات زمین قرار گیرد. لحظه ای در آن حالت صبر کنید و بعد حرکت را برعکس به سمت نقطه شروع انجام دهید. این حرکت را ۱۰ مرتبه با هر پا انجام دهید.
حرکت دوم:
الف) روی زانوی چپ زانو بزنید طوریکه پای چپتان پشت سرتان باشد. دست چپ را روی زمین پایین شانه چپ قرار داده و پای راست صاف کنید طویکه پنجه ها زمین را لمس کنند.
ب) با بالاتنه صاف و شکم سفت، پای راست را به موازات زمین بلند کنید و به سمت جلو شش مرتبه با آن دایره بزنید. سعی کنید که حرکت ها کوچک باشند. بعد حرکت را برعکس انجام دهید. پا را عوض کرده و حرکت را با پای چپ انجام دهید.
حرکت سوم: کشش ران
نشستن زیاد مفصل ران را سفت می کند و منجر به زانودرد و کمردرد می شود. برای رهایی از اینگونه دردها، این حرکت کششی را هر روز انجام دهید. پای راست را جلوی پای چپ صلیب کنید و هر دو دست را در بالا سر کاملاً کشیده و در هم قلاب کنید. نفس عمیق بکشید و بعد به آرامی به سمت چپ خم شوید، ران راست را به پهلو پرس کنید طوریکه در بیرون پا احساس کشش کنید. ۳۰ ثانیه این حالت را نگه دارید و بعد برای سمت مخالف تکرار کنید.



:: برچسب‌ها: كيوان ,
:: بازدید از این مطلب : 1190
|
امتیاز مطلب : 100
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تاریخ انتشار : 19 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسن خم لاجوردي

وقتی آبگوشت را با گوشت کیلویی ۸ هزار تومان و پیاز کیلویی هزار تومان سوزاندید، وقتی شوهرتان با آبگوشت دلش تلخان خواست و از گ‍ِل لای آن شاکی شد، وقتی دو هفته تمام دکمه سرآستینش افتاده بود و بلد نبودید بدوزید، وقتی با شلواری سر کار رفت که به جای یکی سه تا خط اتو داشت، وقتی مجبور شد از دست نازنین زنش، پیش مادرتان(البته اگر شانس بیاورید و پیش مادر شوهرتان نرود) گلایه کند آنوقت دست به سیاه و سفید نزدن برایتان سند افتخار نخواهد بود…

قدیم‌ترها زن‌ها که دوره سبزی و با‌قالی پاک‌کردن می‌گذاشتند و خانه همسایه‌ها جمع می‌شدند ذکر هنری که از هر پنجه دخترشان می‌ریخت برایشان سند افتخار خانوادگی بود. دختر تَر گل وُر گلی که وقتی که مهمانی ناخوانده موقع شام یا ناهار وارد خانه می‌شد سفره‌ای رنگین از این سر اتاق به آن سر اتاق پهن می‌کرد(!) و چشم‌ ِ مهمان‌ها را به تَر و فرز خود خیره می‌کرد…مادر هم ضمن تعریف و تمجید از دخترش در تمام طول مهمانی و حین پذیرایی مهمانان گوشه چشمی دختر را می‌پایید و در آشپزخانه، سنگر امن فرمانروایی زن خانه، دستورات لازم را جهت بهبود کیفیت و کمیت پذیرایی از مهمانان و بالا رفتن هنر خانه‌داری دختر مبذول می‌کرد: "میوه را هول هولکی تعارف نکن، بشقاب‌های پر را خالی کن، نگاه به ظرف غذای مهمانت نکن، روسریت توی چایی نرود و …"

امروز‌ترها هم زن‌ها دوره می‌گیرند و در خانه هم‌دیگر جمع می‌شوند، شوی لباس و فال قهوه. سند افتخارشان هم این است که دخترشان در خانه پدر دست به سیاه و سفید نزده، لای زرورق بزرگ شده و حتی نگذاشتند آب توی دلش تکان بخورد. فقط درس خوانده و خانه‌داری حالا حالا‌ها برایش زود است…

همیشه ور دل مادرتان نیستید
رفتن دختر به خانه شوهر یک واقعیت است و نیاز او به فرا گرفتن مهارت‌هایی چون خانه داری و رفع مشکلات و موانع زندگی واقعی‌تر.
 

چیزی که با گذشت زمان و پیشرفت مادران در ساختن زندگی مدرن و تجملی و فرزندان کریستالی و شیک کمتر دیده می‌شود، آموختن مهارت زندگی به دختران و پسران جوان مجرد است.

بخشی از مهارت‌های زندگی آموختن شیوه برخورد جوانان با مشکلات مالی و طریق برقرار کردن روابط اجتماعی است که بحثی مفصل دارد و حدیثی بس طولانی. حدیثی که حکایت از این دارد که زوج‌هایی که زمان مجردی آب توی دلشان تکان نخورده و والدین نگذاشتند آنها بویی از مصائب خانه و دردسرهای آنان برای گذران زندگی ببرند، با مشکلات متعددی برای محکم ساختن بنای زندگی خود مواجه هستند. اما بخش دیگری از مهارت‌ها که در ظاهر کم اهمیت و در باطن مشکل ساز است فراگیری مهارت‌های خانه داری است.

خانم‌‌ها از صبح که تلویزیون را روشن می‌کنند، شاهد برنامه‌های رنگارنگی هستند که اهتما‌می تام در آموزش انواع مهارت‌های زندگی دارد. از برنامه تصویر زندگی و خانواده گرفته تا به خانه برمی‌گردیم با اجرای جناب نظری که حاضر است با تمام خانم‌های آشپز مدعی مسابقه پخت قورمه سبزی و انواع خورشت‌های ایرانی را بدهد.

این نشان از اهمیت فراگری این مهارت‌ها برای بانوان دارد. البته آقایان هم از این امر مستثنی نبوده و نباید فراموش کنند که برخی کارهای خانه اصولا و اساسا مردانه هستند.

آشپزی، خیاطی، تزیین خانه، خرید کردن همه و همه عواملی است که در صورت اجرای به موقع و خوبشان اثرات زیادی در ذوق زده کردن همسر گرام، حفظ کیان خانواده و جیب مرد خانه دارد.

 یک پر تلخان با آبگوشت سوخته
اگر دختر‌ی هستید که همه شواهد و مدارک موجود، چون ظاهر و شناسنامه‌تان، داد می‌زند که دیگر برای خودتان خانمی شدید و کم‌کم وقت شوهر کردنتان است، هر چند که حالا حالا‌ها قصد طی کردن پله های ترقی را دارید(!) باور بفرمایید "دخترم دست به سیاه و سفید نزده" جمله‌ای است که تنها در زمان خواستگاری مایه افتخار است و اینکه چقدر شما نازدانه بابا و مامان هستید.

وگرنه وقتی زندگی مشترکتان شروع شد، وقتی آبگوشت را با گوشت کیلویی ۸ هزار تومان و پیاز کیلویی هزار تومان سوزاندید، وقتی شوهرتان با آبگوشت دلش تلخان خواست و از گ‍ِل لای آن شاکی شد، وقتی دو هفته تمام دکمه سرآستینش افتاده بود و بلد نبودید بدوزید، وقتی با شلواری سر کار رفت که به جای یکی سه تا خط اتو داشت، وقتی مجبور شد از دست نازنین زنش، پیش مادرتان(البته اگر شانس بیاورید و پیش مادر شوهرتان نرود) گلایه کند آنوقت دست به سیاه و سفید نردن برایتان سند افتخار نخواهد بود.

"محسن ایمانی" عضو هئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، ضمن تاکید بر لزوم فراگیری مهارت‌های زندگی برای جوانان در قبل از ازدواج در این باره معتقد است:" برای انجام هر کاری فراگیری مهارت‌هایی لازم است و خانه داری هم از این امر مستثنی نیست. در قدیم که خانواده‌ها پر جمعیت بودند دختر بزرگ خانواده فرضا ۷ فرزند کوچکتر از خودش را بزرگ و ۷ بار مادری را تجربه کرده بود و در خانه شوهر مشکلی در امر مادری نداشت. از طرف دیگر در کارهای خانه از آشپزی تا مهمانداری نیز نظارت داشت. این بود که کم‌کم تبدیل به کدبانویی ماهر می‌شد. مادر همه چیز را به او آموزش می‌داد، از تناسب پذیرایی در فصول مختلف تا آداب مهمان‌داری و سفره آرایی. خصوصا اینکه در گذشته ماشین لباسشویی و جارو برقی و … هم نبوده‌است و اهمیت این آموزش‌ها دو چندان می‌شد. نحوه شستن لباس و ظروف با دست، جارو کردن خانه رو به خواب فرش و … مهارت‌هایی ابتدایی برای یک دختر بود. اما امروزه با وجود وسایل مدرنی که امر خانه‌داری را آسان‌ کرده همچنین تعداد کم فرزندان این آموزش چنین مهارت هایی کم‌تر شده است."

وی با بیان این مطلب که چه در گذشته و چه در حال میزان آموزش مهارت‌ها به دختران بیشتر از پسران بوده‌است، ادامه‌می‌دهد:" با این حال حتی آموزش‌های جزئی که به دختران و پسران داده می‌شود، در میزان موفقیتشان در زندگی موثر است."

خُب با آبگوشت دو تا لنگ هم می‌آوردی!
فرزندان باید طوری مهارت‌های زندگی را فرا گیرند که بتوانند در هر شرایطی از پس زندگی خود برآیند. استفاده از وسایل مدرنی چون مایکروفر و پلوپز برقی خوب است اما باید توجه داشت که در زمان قطعی برق یا زمانی که دسترسی به چنین وسایلی نیست دختر باید کار با گاز را هم بلد باشد. ممکن است فرضا در مسافرت‌ها یا خانه مادر شوهر وسایل مدرنی یافت نشود، این را هم به قطعی مکرر برق اضافه کنید و زمانی که در خانه مهمانی باشد.

ایمانی با اشاره به موارد بالا ادامه می‌دهد:" حتی ممکن است در زندگی شرایطی سخت پیش آید که زوج مجبور شوند وسایل مدرن خانه را بفروشند و سنتی زندگی کنند. در چنین شرایطی نداشتن مهارت در گرداندن زندگی در شرایطی که ممکن است برای زن خانه دور از انتظار و فراتر از توانش باشد، او را پرخاشگر و ناتوان می‌کند. در صورتی که چنین شرایطی دائمی نخواهد بود با این‌ حال باعث بوجود آمدن اصطکاک بین زوج می‌شود.

پادشاهان هم در گذشته فرزندان خود را به آموختن مهارت و کارهایی اجبار می‌کردند چون معتقد بودند ممکن است همیشه بساط پادشاهی برقرار نباشد و شازده‌‌ها باید بتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند."

این کارشناس مسائل خانواده معتقد است یاد گرفتن دو مهارت برای دختران لازم است. اول کار با ابزار مدرن که خود رهی است بس طولانی و دوم مهارت‌های خانه‌داری سنتی.

وی در این باره ادامه می‌دهد:" گاهی دختران در استفاده از وسایل مدرن هم مشکل دارند و ممکن است باعث عدم اعتماد به نفس‌شان شود.

گاهی هم وسایل مدرنی خریداری می شود که حالت هم‌پوشانی دارد و برای استفاده ازشان برای با یک کاربرد پول مضاعف می‌پردازیم. خوب است که دختران در این زمنه هم مهارت صرفه جویی را فرا بگیرند."

این کارشناس یکی از مشکلات ابتدایی در آغاز زندگی مشترک را عدم آشنایی دختران جوان با مهارت‌‌های اولیه زندگی عنوان کرده و ادامه می‌دهد:" اولین برنجی که زمان پختن شفته می شود یا زمان دعوت مهمان غذا می‌سوزد ممکن است باعث اصطکاک ‌شود. خانمی می گفت من آب آگوشت را زیاد ریخته بودم. وقتی سر سفره آوردم شوهرم گفت: خوب دو تا لنگ هم می‌آوردی تویش شنا می‌کردیم!

خوب خانم ها اگر آشپزی را فرا بگیرند هم توی ذوق همسرشان نمی‌خورد هم خودشان از ایرادی که به غذا گرفته می‌شود ناراحت نشده و احساس بی احترامی نمی‌کنند. البته نباید فراموش کرد هم باید به نو عروسان فرصت یاد‌گیری این مهارت ها را داد و هم کمکشان کرد. برای دخترانی که تازه زندگی مشترکشان را شروع کردند ندانستن برخی نکته‌ها طبیعی است."

تو که باز تازه عروس شدی
باید این نکته را هم بدانیم که تازه‌عروسان نه می‌توانند و نه می‌شود که تا آخر عمر زندگی مشترکشان تازه عروس بمانند و باید مهارت‌ها را یاد گیرند. فرضا نمی‌شود در ۳۰ سال اول زندگی مشترک‌شان هربار آبگوشت را بسوزاند و هر بار شوهرشان به آنها بگوید: تو که باز تازه عروس شدی.

با درست کردن برنجی که یک طرفش از حال رفته و طرف دیگرش جزغاله شده، نه می‌توان جلوی مهمان آبرو داری کرد و نه می‌توان دل همسر را بدست آورد. مهم‌تر از تمام این موارد داشتن اعتماد به نفس است. با عدم کسب هر کدام از مهارت‌ها موقعیت‌هایی برای زن خانه پیش خواهد آمد که احساس عدم اعتماد به نفس و به عبارتی دست و پا چلفتی بودن خواهد کرد. تا جایی که گاه عنوان شده است ایرادهای مکرر اطرافیان و همسر در کارهای خانه باعث می‌شود زن حتی دست راست و چپش را هم گم کند.

ایمانی با اشاره بر اینکه هیچ کدام از موارد خانه داری وظیفه زن نیست، ادامه می‌دهد:" البته باید توجه داشت که مرد آشپز یا آبدارچی استخدام نکرده است. در عرف جامعه معمول است که زنان این کارها را انجام می‌دهد. فراگیری این مهارت‌ها برای مردان هم لازم است. آنها هم باید بتوانند به همسر خود کمک کرده تا او هم طعم زندگی را شیرین‌تر احساس کند. "

وی در ادامه همچنین بر لزوم فراگیری برخی مهارت‌ها برای مردان تاکید کرده و اضافه می‌کند:" گاهی خانم‌ها میزان اهمیت و احترام خود را در میزان توجه شوهرشان به اجابت خواسته‌هایشان می‌دانند، فرا گرفتن مهارتهایی چون خرید با کیفیت موادی چون میوه و شیرینی و … تعویض واشر شیر آب، نصب تابلو و سایر موادی که انجامش برای خانم‌ها ممکن است کمی مشکل باشد."

نتیجه می‌شود اینکه زنان برای اینکه کدبانو باشند و مردان برای اینکه در چشم زنشان بی‌عرضه جلوه نکنند و در نهایت برای اینکه بتوانید در آینده زوج موفقی باشید باید مهارت‌هایی را که لازم است و ملزوم زندگی شیرین فرا گیرید.

خُب پس چرا هنوز نشسته اید؟! اگر مجله خواندنتان تمام شده کمی ور دست پدر و مادرتان باشید و ببینید در خانه چه می‌گذرد. دخترخانم‌ها به صف! قدم‌رو… آشپزخانه! آقا پسرها به صف! قدم رو… هرجا که شیر آبی چکه می‌کند و لامپی سوخته!



:: برچسب‌ها: كيوان ,
:: بازدید از این مطلب : 1284
|
امتیاز مطلب : 114
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : 19 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسن خم لاجوردي


لب lipبیش از نیمی از محصولات معروف رژ لب دارای مقادیر قابل کشف سرب هستند . بنا به تحقیقات صورت گرفته در آتلانتا، نیمی از رژ لب ها با مارک های معروف همچون لورآل، دیور و کاورگرلز بیش از سایر رژ لب ها حاوی سرب هستند.

در آزمایش های انجام شده روی ۳۳ نوع رژ لب قرمز و با نام های تجاری مشهور در ایالت کالیفرنیا، ۶۱% از این محصولات دارای مقادیر سرب به میزان ۰٫۰۳ تا ۰٫۶۵ پی پی ام بوده اند در حالی که حداکثر مقدار مجاز این ماده در محصولات غذایی مانند آب نبات و … ۰٫۰۱ تعیین شده است. همچنین در این مطالعه نشان داده شد که ۳۹% از این محصولات هیچگونه سرب آشکاری نداشتند.

در آزمایش یاد شده، اثبات شد که برخی مارک های ارزان قیمت همچون رولن دارای هیچگونه سرب قابل کشف نبودند در حالی که مارک های گران قیمتی چون دیور دارای سطح بالایی از سرب بودند.

سرب می تواند موجب مشکلات یادگیری، صحبت کردن و رفتاری همچون افزایش حالت تندی و پرخاشگری شود. در ضمن زنان حامله و بچه های کم سن در برابر سرب بسیار آسیب پذیر هستند. همچنین سرب با ناباروری و سقط زود هنگام مرتبط است.

سرب در طول زمان در بدن انباشته می شود و رژ لب های حاوی سرب که در طول هر روز و به دفعات از آن ها استفاده می شود، می تواند مقادیر قابل توجهی از سرب را در بدن انباشته کند و آخرین مطالعات و بررسی ها نشان می دهد که هیچ مقدار ایمنی از سرب وجود ندارد.



:: برچسب‌ها: كيوان ,
:: بازدید از این مطلب : 1307
|
امتیاز مطلب : 112
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : 19 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسن خم لاجوردي

شاید شما هم بارها پیش پزشک زنان رفته باشید اما آخر سر بدون آنکه سوالاتی که در ذهنتان بود را بپرسید، از مطب بیرون آمده باشید.

خانم‌های بسیاری سوالات فراوانی در رابطه با دستگاه تناسلی خود دارند که قصد داریم در اینجا به برخی از آنها بپردازیم.

چرا ترشحات گاهی بدبو می‌شود؟
بدبو شدن ترشحات به دلیل قارچی شدن محیط داخل واژن است.عوامل فراوانی می‌توانند سبب رشد قارچ‌ها در واژه شوند که به عنوان مثال به موارد زیر اشاره کرد:
۱- پوشیدن لباس‌های زیر تنگ یا پلاستیکی که از عبور هوا جلوگیری ‌کند .

۲- استفاده از ژل یا صابون واژینال که سبب به هم ریختن ph محیط شود.

۳- مشکلات هورمونی در دوران قاعدگی، بارداری یا یائسگی.

۴- برخی بیماری‌ها نظیر دیابت یا مصرف برخی داروها مثل آنتی‌بیوتیک‌ها.بهترین کار برای پیشگیری از قارچی شدن واژن تعویض مرتب لباس‌های زیر و نوار بهداشتی در دوران سیکل ماهانه است.

آیا شستن واژن پس از برقراری رابطه جنسی لازم است؟
برای پیشگیری از بروز عفونت‌های ادراری توصیه می‌شود پس از اتمام رابطه جنسی خانم‌ها نیز توالت بروند و از صابون ملایم یا ژل مخصوص شستشو استفاده کنند.شستن داخل واژن بی‌فایده است و توصیه نمی‌شود.

چرا برخی خانم‌ها در حین رابطه جنسی درد دارند؟
دلیل درد، یا خشکی واژن است یا عفونت آن که در صورت اول مشکل به کمک استفاده از ژل مخصوص حل می‌شود و در مورد دوم باید به متخصص زنان مراجعه کرد.یکی دیگر از دلایل درد که البته بسیار نادر است یک نوع ناراحتی روانی به نام واژینیسم است که در آن فرد از خود، بدن و جنس‌اش ناراحت و ناراضی است.در ۵ تا ۱۰ درصد زنان نیز آندرومتریوز یا مشکلات رحمی دلیل دردهای عمیق است که به هر حال باید برای درمان آن به پزشک زنان مراجعه کرد.

آیا زایمان واژن را خراب می‌کند؟
زایمان ممکن است کمی به فرج به دلیل برشی که حین زایمان در اپیزیوتومی داده می‌شود، آسیب برساند.به محض اتمام زایمان،ماهیچه‌ها و بافت‌های رحم و واژن مجددا جمع می‌شوند البته همه چیز به نوع بافت و سن مادر بستگی دارد.

آیا امکان دارد به سرطان واژن دچار شویم؟
بله. اما این نوع سرطان بسیار نادر است در عوض سرطان دهانه رحم بسیار شایع است به همین دلیل توصیه می‌شود برای کاهش احتمال ابتلا تمام خانم‌ها از ۲۰ سالگی و قبل از ۲۳ سالگی واکسن پاپیلوما ویروس انسانی را بزنند و به طور مرتب برای معاینه پیش پزشک زنان بروند.

افتادگی رحم یعنی چه؟
گاهی اوقات به دلیل مشکلاتی که برای ماهیچه‌ها و رباط‌های پرینه به وجود می‌آید رحم،مثانه و رکتوم دچار افتادگی می‌شوند تقریبا ۱۵ درصد زنان با این مشکل روبه‌رویند و اکثرا نیز در سن یائسگی به آن دچار می‌شوند. بارداری، زایمان طولانی و سخت، درشتی نوزاد و دوقلوزایی از جمله دلایل افتادگی رحم است اما این ناراحتی گاهی در زنانی که وزن نرمال دارند تنها یک بار زاییده‌اند هم دیده می‌شود.در واقع جنس بافت‌ها در این میان بسیار مهم است.در صورتی که خانم مبتلا در حین رابطه جنسی احساس ناراحتی کند با کمک عمل جراحی می‌توان مشکل را برطرف کرد.



:: برچسب‌ها: كيوان ,
:: بازدید از این مطلب : 1012
|
امتیاز مطلب : 99
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : 10 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسن خم لاجوردي

بر اساس نتایج تحقیقات دانشمندان دانشگاه شمال غربی آمریکا، کافئین موجود در چای و قهوه باعث افزایش میل جنسی در زنان می شود.

به گزارش فان شاد به نقل از به نقل از پایگاه خبری بی بی سی، تحقیقات این دانشمندان روی ۱۰۸ زن که بعد از یک رابطه جنسی یک نوشیدنی حاوی کافئین می نوشیدند، نشان داد کافئین فاصله زمانی برقرای رابطه جنسی مجدد را در زنان کوتاه می کند.

دکتر گارسی سرپرست این تحقیق می گوید: اثرات کافئین به دلیل تقویت انرژی در زنان است و میل جنسی تنها در زنانی تقویت می شود که عادت به نوشیدن کافئین دارند.
این دانشمندان معتقدند، نوشیدن مایعات داغ حاوی کافئین، حافظه را تقویت می کند و خطر سرطان را کاهش می دهد ولی می تواند منجر به بیماری های قلبی شود.



:: برچسب‌ها: كيوان ,
:: بازدید از این مطلب : 936
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : 10 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسن خم لاجوردي

دانشمندان معتقدند; مواد شیمیایی موجود در قوطی های کنسرو خوراکی، لاک ناخن و شامپوها می توانند سبب بلوغ زودرس در دختران شود و خطر ابتلا به سرطان و دیابت را در آنها افزایش دهند.
به گزارش ایسنا،  محققان در این پژوهش روی مواد شیمیایی موسوم به فنول ها، پتالیت ها و فیتواستروژنها تحقیق و آزمایش انجام دادند.  این مواد در بسته  بندی ها و همچنین عطرها، لوسیون ها و شامپوها مورد استفاده قرار می گیرند.
محققان پس از این بررسی ها به شواهدی دست یافتند که نشان می دهد این مواد با تداخل با هورمونهای بدن می توانند اثرات مضری داشته باشند. این پژوهش که روی اثرات ۳ ماده فوق بر هزار و ۱۵۱ دختر در آستانه بلوغ در آمریکا انجام شد، حاکیست; این مواد باعث بروز انواعی از مشکلات در بلوغ می شوند.

دکتر ماری ولف متخصص دانشکده پزشکی مونت سینای در نیویورک در این باره خاطرنشان کرد: تحقیقات نشان داده است که بلوغ زودرس در دختران می تواند سپس عوارض نامطلوب و شدید اجتماعی و پزشکی شود که از جمله آنها افزایش خطر ابتلا به سرطان و دیابت در آینده است.
وی تصریح کرد: تحقیقات ما وجود رابطه ای بین این مواد شیمیایی با رشد سریعتر یا دیرتر از حد طبیعی در دختران را تایید می کند. بنابراین اگرچه تحقیقات بیشتر در این زمینه مورد نیاز است اما اطلاعات جدید نخستین مرحله مهم در جهت ارزیابی اثرات این مواد معمول در محیط زیست بر سلامت دختران محسوب می شود.



:: برچسب‌ها: كيوان ,
:: بازدید از این مطلب : 1101
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : 10 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسن خم لاجوردي

Recent gas exploration activity in the south east region of theArabian desert
uncovered a skeletal remains of a human of phenomenal size.
اخیرا در یکی از مناطق جنوب شرقی عربی ( عربستان ) کاوشگران گاز بقایای اسکلت انسانی را در اندازه خارق العاده ( پیدا کردند).
This region of the Arabian desert is called the Empty Quarter, or in Arabic, ‘Rab-Ul-Khalee’.
بیابان مورد نظر را  یک چهام خالی یا به عربی ربع الخالی می‌نامند .( به این معنی که اگر شبه جزیره ی عربستان را به چهار بخش قسمت کنیم ، یک چهارم آنرا این بیابان شامل می‌شود .)
The discovery was made by the Aramco Exploration team.
کشف مذکور را گروه کاوشگر آرامکو انجام داده است .
As God states in the Quran that He had created people of phenomenal size the like of which He has not created since.
در قرآن کریم خداوند می فرماید مردم خارق العاده ایی را خلق کرده که تا به حال مانند آن را خلق نکرده است .
These were the people of Aad where Prophet Hud was sent.
این مردم ( قوم ) نام عاد نامیده می‌شدند که برای آنها پیامبر(ی به نام ) هود فرستاده شد .
They were very tall, big, and very powerful, such that they could put their arms around a tree trunk and uproot it.
آنهاخیلی بلند،بزرگ ،وخیلی نیرومند بودند. چنان بودندکه می‌توانستند بازو هایشان اطراف یک تنه درخت بگذارند و آن را از ریشه بکنند.
Later these people, who were given all the power, turned against God and the Prophet and transgressed beyond all boundaries set by God.
تعدادی از این مردم قدرت خود را علیه خداوند و پیامبر او صرف کردند و خداوند همه آنها را که پا را ( از فرمان خدا ) فراتر نهاده بودند، گرد آورد .
As a result they were destroyed.
در نتیجه ( به دلیل نافرمانی ،‌ خداوند ) آنها را نابودساخت.
Ulema’s of Saudi Arabia believe these to be the remains of the people of Aad.
این بقایا در عربستان سعودی متعلق هستند به ( قوم )
Saudi Military has secured the whole area and no one is allowed to enter except the ARAMCO personnel.
ارتش سعودی منطقه را تحت حفاظت دارد و هیچکس بجز کارکنان آرامکو حق ندارد وارد آن شود.
It has been kept in secrecy, but a military helicopter took some pictures from the air and one of the pictures leaked out into the internet in Saudi Arabia.
این مکان به شکل مخفی و پنهان حفاظت و نگهداری می‌شود اما یک هلیکوپتر نظامی ارتش سعودی تعدادی عکس هوایی از منطقه گرفته است که یکی از عکس ها از طریق اینترنت به بیرون نشت ( منتشر ) کرده .



:: برچسب‌ها: كيوان ,
:: بازدید از این مطلب : 980
|
امتیاز مطلب : 59
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 10 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسن خم لاجوردي



زولبیا و بامیه | www.Patogh98.com

مواد لازم برای زولبیا :
نشاسته: دویست گرم=ماست: دویست گرم=آرد: بیست گرم=روغن جامد: یک قاشق چایخوری=جوش شیرین: نصف قاشق چایخوری آب یا در صورت تمایل=گلاب: یک قاشق سوپخوری

طرز تهیه:

ابتدا باید نشاسته و ماست را با یکدیگر مخلوط کنیم، پس از چند دقیقه که نشاسته در ماست حل شد، آرد را به آن افزوده و باهمزن خوب هم می‌زنیم تا مایع مورد نظر صاف شود. آن‌گاه روغن جامد را به آن اضافه می‌کنیم و دوباره شروع به همزدن می‌کنیم، سپس به مایع درست شده، آب و یا گلاب را به همراه زعفران و جوش شیرین اضافه کرده و هم می‌زنیم. سپس مایع را در قیف مخصوص می‌ریزیم و روی روغن داغ، فرم می‌دهیم، پس از این که کمی سرخ شد، آنها را پشت و رو می‌کنیم و داخل شربت قرار می‌دهیم و پس از یک ربع از شربت خارج می‌کنیم. توضیح: برای تهیه شربت یک کیلو شکر را در ۳۰۰ گرم آب می‌جوشانیم و به آن مقدار کمی جوهرلیمو، هل و ۱۰ گرم باتقا (مایه‌ای که قنادها از آن استفاده می‌کنند) اضافه می‌کنیم.

بـامـیــه
مواد لازم برای شش نفر=تخم‌مرغ: سه عدد=روغن جامد: یک قاشق مرباخوری=شکر: نیم کیلو=آرد: دویست گرم=آب: به مقدار لازم=نمک: یکسوم قاشق چایخوری=آب‌لیمو: دو قاشق سوپخوری=گلاب: به مقدار لازم

طرز تهیه:
ابتدا آب را جوش می‌آوریم، با شعله ملایم آرد را اضافه می‌کنیم و هم می‌زنیم تا خمیر نسبتا سفتی به دست آید. سپس روغن را به آن اضافه می‌کنیم و مرتب هم می‌زنیم (حدود دو الی سه دقیقه) به طوری که خمیر به صورت سفت در بیاید. پس از این که خمیر کمی سرد شد، تخم‌مرغ‌ها را یکی‌یکی به آن اضافه می‌کنیم تا خمیر خوب ورز بخورد و نرم شود. برای اینکه بامیه رنگ زیباتری به خود بگیرد، بهتر است از شربت بامیه یک قاشق سوپخوری به خمیر بامیه اضافه کرده و با خمیر مخلوط کنیم. سپس خمیر را در قیف می‌ریزیم و به صورت دایره دایره در ظرف روغن داغ می‌ریزیم. به یاد داشته باشید که بامیه‌ها را هنگام سرخ شدن، باید مرتب هم بزنید تا به هم نچسبند و یک دست سرخ شوند. بامیه‌ها را در همان حال که داغ هستند، به شربت گرم اضافه می‌کنیم تا شربت را خوب به خود جذب کنند.در غیر این صورت بامیه‌ها، شربت را جذب نخواهند کرد. به یاد داشته باشید اگر بامیه پس از چند ساعت شربت خود را از دست داد، علت آن رقیق بودن شربت است و دلیل دیگری ندارد.



:: برچسب‌ها: كيوان ,
:: بازدید از این مطلب : 1014
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : 10 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسن خم لاجوردي



www.Patogh98.com | سایت سرگرمی و تفریحی پاتوق98

مواد لازم :

خامه زده شده برای تزئین :۳ پیمانه
رنده پوست پرتقال : ۱ قاشق چایخوری
آب پرتقال : ۱ پیمانه
بیکینگ پودر : ۱ قاشق سوپخوری
آرد : ۳ پیمانه
کره : ۱ پیمانه
وانیل شکری: ۱/۴ قاشق چایخوری
تخم مرغ : ۶ عدد
پودر قند : ۲/۱ ۱ پیمانه
طرز تهیه :
فر را روی ۳۵۰ درجه فارنهایت روشن نمائید . تا گرم شود سفیده و زردة تخم مرغ ها رااز هم جداکنید . زرده ها رابا نیم از پودر قند و وانیل شکری مخلوط نموده و با همزن برقی خوب بزنید تا کرم رنگ و کشدار شود.کره را روی حرارت آب کرده , با بقیه پودر قند زده , به مواد بالا اضافه کرده و باهم مخلوط نمائید . سپس آرد و بیکینگ پودر و آب پرتقال و رنده پوست پرتقال را اضافه نموده و در آخر سفیده های تخم مرغ را با همزن برقی بزنید تا شکل همزن روی آن محو نشود و کاملاً فرم بگیرد. بعد به مایه فوق الذکر افزوده و آرام هم بزنید تا مخلوط شود . کف قالب گردبه قطر ۲۵ سانتی متر را چرب نموده و کمی آرد پاشیده مایه را در قالب ریخته و به مدت یک ساعت در طبقه وسط فر قرار دهید . در صورت تمایل روی کیک را می توانید با خامة زده شده تزئین نمائید .


============================================

 

www.Patogh98.com | سایت سرگرمی و تفریحی پاتوق98

مواد لازم :

آرد ۱/۲-۱ پیمانه
تخم مرغ ۶ عدد
کرم تارتار ۱ قاشق چایخوری
رنده پوست پرتقال ۲ قاشق چایخوری
وانیل شکری ۱/۴ قاشق چایخوری
تخم مرغ ۶ عدد
کرم تارتار ۱ قاشق چایخوری
رنده پوست پرتقال ۲ قاشق چایخوری
وانیل شکری ۱/۴ قاشق چایخوری

شکر ۱ پیمانه
نمک ۱/۸ قاشق چایخوری
بیکینگ پودر ۱قاشق چایخوری

طرز تهیه :

فر را روی ۳۵۰ درجه فارنهایت روشن کنید , سفیده و زرده تخم مرغ را جدا نموده , زرده ها را با نصف شکر , وانیل شکری و رنده پوست پرتقال مخلوط کرده با همزن برقی بزنید تا کرم رنگ شود. سفیده تخم مرغ و کرم تار تار را جداگانه زده تا کف کند . سپس مابقی شکر را اضافه نموده و زدن را ادامه می دهیم تا زمانی که جای پره های همزن روی آن محو نشود و هنگامیکه ظرف سفیده را بر می گردانیدنریزد .

سفیده را به زرده ها اضافه نموده یکی دو بار با قاشق چوبی یا لیسک بصورت دورانی مخلوط کنید و آرد , نمک و بیکینگ پودررا الک نموده به مایه فوق الذکر اضافه کنید , به آرامی مواد را مخلوط نموده . یک قالب گرد به قطر ۲۵ سانتی متر که کف آن را کاغذ روغنی انداخته اید و کف آن را با روغن مایع چرب کرده اید مایه آماده را در قالب بریزید, و در پنجره وسط فر قرار داده به مدت ۴۵ الی ۵۰ دقیقه بماند.

کیک تولد را میتوانید با سلقه خود تزیین نمایید.

============================================

 

www.Patogh98.com | سایت سرگرمی و تفریحی پاتوق98

مواد لازم:
شکلاتخرد شده=۱۱۵ گرم
شیر=۱۵۰ میلی لیتر
خامه=۳۰۰ میلی لیتر
کشمش=۵۰ گرم
بسکویت خرد شده=۳۰ گرم
گردوی خرد شده=۳۰ گرم

طرزتهیه
شکلات را با شیر در ظرف کوچکی بریزیدو روی اجاق گاز قرار دهید تا با حرارت ملایم گرم شود و شکلات در شیر ذوب شود. این مخلوط را کنار بگذارید تا سرد شود.
خامه را در ظرف دیگری بریزید و با همزن برقی بزنید تا فرم بگیرد. مراقب باشید خامه را بیش از اندازه هم نزنید تا به کره تبدیل نشود. سپس مخلوط شکلات و شیر را به آن اضافه کنید و مرتب هم بزنید.

مایه بستنی را در یک ظرف یا قالب مناسبی که بتوانید در فریزر قرار دهید بریزید و آن را داخل فریزر بگذارید تا زمانی که کریستال های یخ در لبه های ظرف دیده شوند. بستنی را از فریزر خارج کنید و خوب هم بزنید. سپس بیسکوییت، کشمش و گردو را در آن بریزید و مخلوط کنید تا در تمام بستنی پراکنده شوند. بستنی را دوباره در فریزر قرار دهید تا کاملا ببندد. حال بستنی آماده ی سرو است…



:: برچسب‌ها: كيوان ,
:: بازدید از این مطلب : 974
|
امتیاز مطلب : 82
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : 10 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسن خم لاجوردي

 

مواد لازم برای شش نفر :

سیب‌زمینی – دوکیلو
تخم‌مرغ زده شده – دو عدد
پودر نان خشک – هفت قاشق غذاخوری
نمک – دو قاشق چایخوری
پیاز رنده شده – سه عدد
روغن مایع – نصف پیمانه

طرز تهیه :

فر را از قبل با دمای ۲۰۰ درجه سانتی‌گراد یا ۴۰۰ درجه فارنهایت روشن کنید. سیب‌زمینی‌ها را پوست کنده و ریز رنده کنید.
سیب‌زمینی‌های رنده شده را به همراه پودر نان‌خشک، تخم‌مرغ، نمک و فلفل‌سیاه درون ظرفی ریخته، خوب هم بزنید تا تخم‌مرغ‌ها کمی پف کنند. در این هنگام پیاز رنده شده را به آن بیفزایید و شش قاشق غذاخوری، روغن در آن ریخته و هم بزنید.
بقیه روغن را در ظرف مناسب فر که متناسب با اندازه مایه کوکو باشد، بریزید. اندازه ظرف باید طوری باشد که ضخامت کوکو حداکثر ۴ سانتی‌متر شود. قالب را با روغن درون فر قرار دهید تا روغن داغ شود.
قالب را با احتیاط از درون فر بیرون آورده و مایه کوکو را درون ظرف پهن کنید. هرچه روغن داغ‌تر باشد، کوکوی برشته‌تری خواهید داشت.
قالب کوکو را به مدت ۴۵ تا ۶۰ دقیقه در فر بگذارید تا پخته و طلایی تیره شود. کوکوی آماده شده را بلافاصله برش داده و سرو کنید. در صورت تمایل می‌توانید در این کوکو مقداری پنیر رنده شده، مثل پنیر چدار بریزید .

 



:: برچسب‌ها: كيوان ,
:: بازدید از این مطلب : 1039
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : 10 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسن خم لاجوردي

www.Patogh98.com | سایت سرگرمی و تفریحی پاتوق 98

۱)جوشاندن: یکی از روش های قدیمی دم کردن قهوه که هنوز در خاورمیانه، آفریقای شمالی، ترکیه و یونان به کار می رود، این است که قهوه را به همراه آب، داخل قوری می ریزند و اجازه می دهند که آرام به جوش آید. این نوع قهوه را گاهی شیرین مصرف می کنند. برای این کار چند حبه قند داخل قوری می ریزند و می گذارند تا همراه قهوه به جوش آید. گاهی به این قهوه هل هم اضافه می کنند. قهوه ترک به این روش تهیه می شود. قهوه به دست آمده، نوشیدنی غلیظی است که رویش کف دارد و پودر قهوه هم در ته فنجان، ته نشین شده است.

۲) تحت فشار قرار دادن: قهوه اسپرسو، با تحت فشار قرار دادن آب داغ تهیه می شود. این روش برای تهیه انواع نوشیدنی های قهوه به کار می رود. قهوه اسپرسو طعم متمایزی داشته و به علاوه رویش ماده خامه مانندی جمع می شود. در این روش از نوعی قوری که سه بخش دارد استفاده می کنند. در قسمت پایینی، آب می ریزند. پس از آن که آب به جوش می آید، با فشار وارد قسمت میانی می شود که پودر قهوه در آن قسمت قرار دارد. در نهایت، نوشیدنی قهوه در قسمت بالایی قوری جمع می شود. معمولا قوری را روی گاز می گذارند تا عملیات تهیه قهوه صورت گیرد.

۳) کمک گرفتن از نیروی جاذبه: روشی دیگر برای تهیه نوشیدنی قهوه، قراردادن پودر قهوه داخل یک صافی است که آب جوش قطره قطره روی قهوه می چکد. طعم این قهوه به میزان آب و قهوه بسیار بستگی دارد. اما کلا طعم قهوه اسپرسو از این قهوه بهتر است. در این روش با استفاده از نیروی جاذبه، آب از میان پودر قهوه عبور می کند و قهوه خوش طعمی را ایجاد می نماید.

۴) خیس کردن: در این روش از استوانه ای شیشه ای که دارای پیستون صافی داری است استفاده می کنند. قهوه و آب جوش در استوانه با هم مخلوط می شوند (معمولا به مدت چند دقیقه) قبل از آن که پیستون که به شکل فویل است، پایین بیاید. در این هنگام نوشیدنی قهوه در قسمت بالایی آماده ریختن است. قهوه های کیسه ای نسبت به چای کیسه ای کمیاب ترند. این امر به دلیل آن است که در تهیه قهوه کیسه ای باید مقدار زیادی قهوه آسیاب شده (نسبت به چای به کار رفته در چای کیسه ای) به کار برد که از نظر اقتصادی برای تولیدکنندگان این محصولات، با صرفه نمی باشد. در تمام این روش ها از مخلوط آب جوش با قهوه آسیاب شده (دانه قهوه ای که برشته و آسیاب شده است) استفاده می شود. پودر قهوه یا پشت صافی باقی می ماند یا همراه نوشیدنی داخل فنجان ریخته می شود. میزان ریز بودن دانه قهوه بستگی به نوع نوشیدنی دارد که قرار است با آن تهیه شود. دستگاه های برقی تهیه قهوه، آب را جوش می آورند و سپس مواد لازم رابدون این که لازم باشد انسان کمک زیادی کند، با هم مخلوط می کنند. این دستگاه ها بر اساس برنامه زمان بندی خاصی عمل می کنند. افرادی که در تهیه نوشیدنی قهوه مهارت دارند، دانه های سبز قهوه خام و دم کردن آنها به روش سنتی را ترجیح می دهند.

انواع نوشیدنی قهوه:::

- قهوه تلخ: نوعی قهوه دم کرده است که بدون شکر، شیر و دیگر مواد افزودنی مصرف می شود.

- شیر قهوه: قهوه ای است که پس از تهیه آن، شیر و گاهی شکر اضافه می کنند.

- کاپوچینو: نوعی اسپرسو است که با شیر کف کرده و گاهی شکر و کاکائو تهیه می شود.

- قهوه معطر: در برخی کشورها، به نوشیدنی قهوه مواد مختلفی اضافه می نمایند. شکلات یکی از مرسوم ترین این مواد است که یا روی قهوه آماده شده می پاشند یا همراه با قهوه هنگام دم کردن، مخلوط می کنند. البته از برخی ادویه جات از جمله دارچین، جوز هندی، هل و… هم برای معطر نمودن قهوه استفاده می کنند.

- قهوه یونانی یا قهوه ترک: این نوع قهوه را با جوشاندن پودر بسیار ریز قهوه در آب تهیه می کنند. این نوع قهوه را داخل قوری مسی که دسته بلندی دارد و سر آن باز است درست می کنند. زمانی که قهوه را داخل فنجان می ریزند، صافی نمی گذارند و بنابراین، پودر قهوه که دیگر به تفاله قهوه تبدیل شده است هم داخل فنجان می ریزد. معمولا فنجان را تا مدتی حرکت نمی دهند تا این پودر قهوه کاملا ته نشین شود.گاهی به این نوع قهوه ادویه و شکر هم اضافه می کنند.
- قهوه فوری: قهوه فوری پودری است که قابل حل شدن در آب یا شیر می باشد. این نوع قهوه به روشی بسیار متفاوت از قهوه هایی که در بالا در موردشان توضیح داده شد، تهیه می شوند. البته این نوع قهوه مسلما طعم قهوه هایی که برای درست کردن آنها زمان صرف می شود، را ندارد. برخی این نوشیدنی را غیرقابل تحمل بشمار می آورند و بعضی عقیده دارند که جانشین خوبی برای نوشیدنی قهوه واقعی است. برخی هم اعتقاد دارند که این نوشیدنی، اصلا قهوه نیست و نوعی نوشیدنی خاص خود می باشد.



:: برچسب‌ها: كيوان ,
:: بازدید از این مطلب : 858
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : 10 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسن خم لاجوردي

با سلام خدمت تمامي دختران ايران زمين لطفا در اين قسمت حرف هاي دل خود را از هرچي كه دوست دارين غير از


سياسي بزنين اميدوارم براي شما دختران عزيز وب خوبي رو وابسته به وب كيوان دلتا افتتاح كرده باشم................


راستي تا يادم نرفته بگم اين وب هر چند روز يبار  مطلب در مورد دخترا ميذاره بياين و به ما سر بزنين و حتما نظر بدين

 

براي درد دل و نظرات به قسمت نظر بدهيد يا نظرات مراجعه كنيد***متشكرم باي همگي



:: برچسب‌ها: كيوان ,
:: بازدید از این مطلب : 1421
|
امتیاز مطلب : 135
|
تعداد امتیازدهندگان : 35
|
مجموع امتیاز : 35
تاریخ انتشار : 10 / 7 / 1398 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد